آناهيتاي مامان و بابا

تولدت مبارك عسل عزيزم

عسل مو قشنگم: تولد شش سالگيت مبارك عزيز دلم. دلمون برات حسابي تنگ شده. شنيدم حسابي سرگرمي و علاوه بر مدرسه كلاساي مختلف هم ميري. اميدوارم هميشه شاهد موفقيت هات باشيم گلم. اميدوارم هميشه شاد و سرحال و پرانرژي باشي و تنت سالم و سلامت باشه دختر گرم تابستون. دوست داريم و به اميد ديدار زود به زودت. ...
25 تير 1393

خداحافظ خاله سمانه عزيز

امروز حس عجيبي دارم دختركم. از طرفي خوشحالم براي خاله سمانه و عسل نازنين كه قراره امروز بعد از تولد سيندرلايي عسل براي هميشه برن تهران از اينكه عسل يا بهترين امكانات مدرسه اش رو شروع مي كنه و از همه مهمتر اينه كه ديگه هر شب در آغوش پدرشه. و ناراحتم از اينكه ديگه دير به دير مي بينيمشون. به گذشته كه برمي گردم و ياد روزهاي اولي كه خاله سمانه همكارمون شده بود مي افتم به خودم مي گم: چقدر زود مي گذره. خاله سمانه سرشار از انژي كه كلي كارگاه هاي روانشناسي و فرزندپروري رو برامون برگزار كرد و بعدش هم يكسري كلاس هاي مهارت هاي زندگي براي شما بچه ها داشت. هنوزم از اين كلاست ياد مي كني مادر. اينكه وقتي عصباني ميشي بايد نفس عميق بكشي. اينكه ژله بشي. اينكه...
18 تير 1393

كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان - 1

وقتي بچه بودم، از اونجايي كه تنها امكانات سرچشمه براي ما بچه ها كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بود، براي همين بيشتر وقت ها با دوستاي هم سن و سالم توي كانون بوديم. اصلا خونه دوم من بود. انواع و اقسام كلاس ها و اردوها و فعاليت ها رو داشتيم. دلم مي سوخت كه فقط سه روز بايد برم كانون و اون دو روزش مال پسرا بود. فعاليت من توي كانون بيشتر از اين حرفا بود. من بخاطر داستان ها و متن هايي ه مي نوشتم چند بار توي مسابقات برنده شدم و يكي از امتيازاتم اين بود كه از طريق پست به مركز استان نامه مي فرستادم و درد دل مي كردم و متن مي نوشتم و خداييش هم كلي مربي هاي كرمان كمكم مي كردن و جواب نامه هام و برام مي فرستادن. عجب دوراني بود.  و حالا تو دخترك ...
17 تير 1393

آهنگ مرغ بهار

چهچه بزن       مرغ بهار رو كوه            تو دشت فصل بهار        اومده باز رو كوه            تو دشت مرغ بهار، دومين آهنگيه كه مي نوازي عسلك. آقاي شريفي خيلي تاكيد داره كه اول شعر و حفظ كني و بعد روي بلز اون و تمرين كني. البته وقتي شعر رو حفظ مي كني وظيفه من اينه كه معناي تك تك كلمات شعر و واست داستان وار تعريف كنم تا با شعرت اول خو بگيري و يه جورايي آقاي شريفي مي خواد از همين حالا حس و توي آهنگات بكار ببري عزيزم. بازي هايي كه سر كلاس انجام ميدين خيلي جال...
15 تير 1393

33 سالگي من

هر وقت كه بحث تك فرزندي آره يا نه؟ بين من و دوستام ميشه. يكي از چيزايي كه باعث ميشه من با تك فرزندي موافق باشم اينه : از اونجايي كه نسل تو آناهيتاي نازنينم بيشتر تك فرزندي رايج شده براي همين مطمئنم تو هم مثل من دوستاي خيلي خيلي خوبي خواهي داشت كه مثل خواهرات خواهند بود. توي شادي هات كنارتن و آغوش گرمي براي ناراحتي هات و اشك هات. آره قربونت برم من. هر سال موقع تولدم با تمام وجودم به دوستاي عزيزم افتخار مي كنم و به خودم مي بالم بخاطر وجود دوستاي نازنينيم: خاله نجمه، خاله مهناز، خاله سمانه، خاله آرزو، خاله فريبا،خاله افسانه و خاله زهرا. بابايي هم بود. از اول اين هفته تا ديروز (دهم تير ماه) كه تولدم بود دوستاي عزيزم باعث شدن هر روز خدا رو ...
11 تير 1393

كلاس موسيقي

وقتي درگير جشنواره موسيقي آواي مس شدم كه سال گذشته توي سرچشمه برگزار شد، با كلي استاد مطرح ايران و كرمان آشنا شدم و از اونجايي كه همش تو فكر كلاس واسه تو بودم سراغي از اساتيد گرفتم و بيشترشون استاد شريفي راد و كه استاد موسيقي كودكه و توي موسسه كامكارها توي كرمان تدريس داره معرفي كردن و گفتن كار با كودكش عاليه و كلي حوصله به خرج ميده. با موسسه هماهنگ كردم و از اونجايي كه آخر هفته ها واسه كلاس ژيمناستيك هنريت ميريم كرمان، واسه كلاس موسيقي هم ميشد برنامه ريزي كنم. جلساتي كه با استاد شريفي داري برات جزابه و با كلي ساز آشنا شدي و شعرهايي رو كه بلدي با كمك اونا مي خوني. از ساده ترين ساز گرفته كه با كمك هم درست كرديم و اون ريختن يه عالمه قطعات كوچ...
3 تير 1393

اين روزهاي تو..

يه سوسك زشت توي خونه راه ميرفت و بخاطر بوي سم ناشي از سم پاشي گيج و ويج ميزد. گفتي : مامان من از سوسك بدم مياد خيلي كثيفه. منم گفتم : منم بدم مياد دخترم. گفتي : مامان و باباي سوسك هم از سوسك بدشون مياد؟ خرداد ماه بود كه به همراه دوستاي خوبمون خاله وحيده و همسر محترمشون و پرنيان و پارسا رفتيم منطقه خوش آب و هواي بابابزرگ و مامان بزرگ. اين دفعه حسابي بهت خوش گذشت چون دو تا دوستت كه خيلي هم دوسشون داري هم بازيت بودن و حسابي خوش به حالت بود دخملي. موقع برگشتن به سرچشمه قدرشناسيت كه اين روزا حسابي به اوج رسيده و براي هر كاري كه واست انجام ميديم حسابي تشكر مي كني گل كرد و با تمام احساست به من و پدرت گفتي : ممنونم كه من و آوردين اينجا. خي...
3 تير 1393
1